Tuesday, October 22, 2002
تعداد خانمهاي شاغل رو به افزايش است. آنها اغلب پس از ازدواج و تولد فرزندان شغلشان را حفظ مي کنند. از استقلال مالي نسبيي بر خوردارند. سعي مي کنند هر چه بيشتر با کليشه هاي مرسوم بجنگند و بر سرنوشت خود مسلط گردند.
از سوي ديگر در سالهاي اخير مطب پزشکان متخصص زيبايي پر از دختران جواني است که قصد تغيير چهره يا اندامشان را دارند. کم نيستند کساني که دو يا سه بار بيني شان را به تيغ جراحان سپرده اند.
ُآرايشگاه هاي زنانه هر روزه پر از زنان - گاه همراه با کودک خردسال يا نوزادشان - و دختران جواني است که براي رفتن به مهماني عروسي ُيا آمدن خواستگار ساعتها در انتظار آرايش سر و صورت خود نشسته اند. گريم عروس. خالکوبي. سوراخهاي متعدد گوش. انداختن حلقه به ناف. مدلها و رنگهاي نامرسوم و ... ذهن بسياري را بخود مشغول مي سازد و وسوسه شان مي کند.
آرايشگاه . مزون لباس عروس و شب .موسسات اجراي مراسم عروسي و هر آنچه به جشن مربوط مي شود از جمله پر درآمدترين مشاغل محسوب مي شوند. مشتريان آنها خانمها هستند و بخشي از آنان از تحصيلات بالايي برخوردارند.
اينها به خودي خود مشکلي ايجاد نمي کند. پرداختن به زيبايي و ميل به زيبا جلوه کردن در نهاد ماست. اما صرف اغراق آميز اين همه وفت و هزينه جاي بحث دارد. گويي عليرغم همه آنچه بدست آورده ايم هنوز خود را باور نکرده ايم. آيا جايي در ته ذهنمان معتقديم ظاهرمان بيش از روح و ذهنمان اهميت دارد؟ يا از زيبايي سنگري مي سازيم براي پنهان ساختن باطنمان؟ چون مطمئن نيستيم آنچه در درونمان مي گذرد مورد تاييد باشد. يا برعکس قصد داريم از اين طريق تفاوتمان با زن سنتي را به رخ بکشيم ؟
برخي معتقدند اينها دهن کجي به رژيم است و خود نوعي مبارزه. اما آيا اين همان دامي نيست که رژيم برايمان گسترده است؟
شما چگونه مي بينيد؟