Wednesday, March 14, 2007
تولد سی پی*
ییپ می گوید: فردا تولد سی پی است.
یانکه می گوید: آره، باید براش یه هدیه بخریم؟
ییپ می گوید: آره، اما چی می تونیم به یه گربه بدیم؟
آنان می روند تا از مادر بپرسند. ییپ می گوید: مامان، ما چی می تونیم به سی پی بدیم برای تولدش؟
مادر می گوید: یه ماهی کوچولو. شما می تونین یه ماهی براش بخرین اون وقت من اونو براش می پزم.
ییپ و یانکه با هم به مغازه ماهی فروشی می روند. چه بویی می آید. آنجا ماهی های بزرگ و کوچک وجود دارند و ماهی هایی در سبدهای پر از یخ.
ییپ می گوید: من ماهی دوس ندارم.
یانکه می گوید: منم همین طور. برای تولدمم، نمی خوام ماهی هدیه بگیرم.
ییپ می گوید: منم نمی خوام.
سپس آنان یک ماهی کوچک می خرند. خانم فروشنده ماهی را در کاغذ می پیچد.
ییپ آن را با دقت در سبد می گذارد.
ییپ و یانکه، وقتی به خانه می رسند، می گویند: ما یه ماهی خریدیم. برای سی پی. برای فردا.
مادر می گوید: آفرین. کجا گذاشتینش؟
ییپ می گوید: تو راهرو. آخه بوی بد می ده.
مادر می گوید: برین بیارینش.
ییپ می رود که ماهی را بیاورد. اما وقتی به راهرو می رسد، می بیند که گربه در حالی که ماهی را به دندان گرفته است، سریع فرار می کند .
ییپ صدا می زند: ای گربه شیطون. اون هدیه ات بود.
مادر می گوید: چه گربه شکمویی. هدیه اش را الان خورد.
یانکه می پرسد: حالا ما به سی پی چی بدیم برای روز تولدش؟
مادر می گوید: هیچی دیگه. تقصیر خودشه.
اما ییپ و یانکه سبدی که سی پی توش می خوابد را با گل تزیین می کنند. چون به نظرشان خیلی بد می شود اگر سی پی هیچی برای تولدش نگیرد.
آیا سی پی از آنان تشکر خواهد کرد؟ نه، چون او به گلها چنگ می کشد و همه شان را می خورد.
یانکه می گوید: چه گربه عجیبی. کی تزیینات را می خوره.
مادر می گوید: بیایین هر دوتون به خاطر تولد سی پی یه تیکه شیرینی می گیرین.
* گربه یانکه
Labels: ییپ و یانکه