برخلاف هميشه که وقتي شاپرک برفي براي رسيدن به مقصودش گريه سر مي داد، مي گفتم« برو تو اتاقت گريه کن» يا « من مي رم، هر وقت گريه ات تموم شد، صدام کن» در اين چند روزي که مرخصي داشتم، مي گفتم:« اگه مي خواي گريه کني، من حاضر بشم برم سر کار.»
ديروز وقتي از دهان شاپرک بهاري تکه کاغذي را که از مجله کنده بود، در آوردم و او از سر عصبانيت گريه کرد. شاپرک برفي رو به برادرش گفت: «ببين داداش، اگه گريه کني حاضر مي شم مي رم کودکستانا! »