Tuesday, October 12, 2004
برادرم: مي بريش هلند؟
شاپرک برفي: مي برمش پاريس.
برادرم(با تعجب): پاريس؟
شاپرک برفي: آره، پاريس. مي ريم سوار کشتي مي شيم. مي ريم برج ايفل.
برادرم: چه جالب. خب ؟
شاپرک برفي: مي ريم از فروشگاه ايکس خريد مي کنيم.
دايي، «ميم» دامن مي پوشه؟
برادرم: آره، مي پوشه.
شاپرک برفي: دامن کوتاها. ولي بايد کلفت باشه. چون اونجا سرده.
برادرم: آهان. ولي آخه دايي جون، الان که «ميم» هنوز خيلي کوچيکه و
...
شاپرک برفي: فکر کردي الآنو مي گم. الآن که کوچيکه و چهار دست و پا مي ره. من منظورم وقتي بزرگ شد، بود.