Friday, February 24, 2006
خانه دوست
حالا پس از گذشت سالها از روزهاي نوجواني و با پيشرفت علم و تکنولوژي باز هم دوستي دارم که فقط از طريق نامه با هم در ارتباطيم، اين بار نامه هاي الکترونيکي و نه به جبر مقررات که به اقتضاي فاصله چند هزار کيلومتريي که با هم داريم.
اگر چه هر روز به خانه او سر مي زنم، خانه ايي که در آن با مطالعات، تجربيات، اتفاقات روزمره، خاطرات، عکس، موسيقي و ... از دوستانش پذيرايي مي کند، اما اين دوست عزيز را هنوز نديده ام. با اين حال در اين سه سال و اندي که مي شناسمش، حضور پرمهرش در زندگيم محسوس بوده است. در اين مدت ما با هم آرزو کرده ايم و با هم شاهد تحقق آرزوهايمان بوده ايم. با هم شاد بوده ايم و گاه با هم گريسته ايم. با هم رشد و موفقيت فرزندانمان و مشکلاتشان را تجربه کرده ايم، با هم مشورت کرده ايم، راه حل جسته ايم، آموخته ايم و ... در يک کلام همراه هم بوده ايم.
چهار سالگي خانه پر صفايش را به او که کسي نيست جز شراره عزيز تبريک مي گويم.
به دوست خوب ديگرم نيز که چند روز پيش سايتش چهار ساله شد، تبريک مي گويم. دوستي که او را از طريق شراره شناختم، دوستي که قالب شيداي شاپرک را درست کرد، دوستي که محبتش بي حساب است، دوستي که کمکش بي دريغ است، دوستي که اسمش مهران مهر افشان است.