قرار دندانپزشکي دارم. براي کنترل مي روم. روي صندلي دراز مي کشم و طبق معمول در حين معاينه ، سرگرم تماشاي مستربين مي شوم که از تلويزيون روبريم پخش مي شود. وضعيت لثه هايم خوب است همين طور وضعيت دندانهايم. پس با خيال راحت مي توانم به کارهاي مستربين بخندم. ولي دکتر خال بسيار کوچکي بروي يکي از دندانهايم مي بيند. شماره و کدهايي را به دستيارش مي دهد و مي گويد بايد پر شود. دستپاچه مي شوم . به دکتر نگفته ام که باردارم و شکمم در لباس کلفت و نسبتا گشادي که به تن دارم چندان قابل تشخيص نيست. در يک لحظه که دکتر دست از معاينه بر مي دارد، مي گويم: من باردارم. آيا پر کردن دندان در اين موقعيت ضرري ندارد؟
دکتر با لبخندي مي گويد: فهميدم که بارداري. از دستانت فهميدم. دستانت را با دقت و احتياط خاصي در اطراف و روي شکمت قرار دادي که دانستم بايد فرزندي در راه داشته باشي. اطمينان مي دهد که پر کردن دندان خطري براي جنين ندارد، ولي از آنجا که وضعيت دندانهام چندان بد نيست و همچنين براي احتياط و جلوگيري از بروز هر گونه مشکلي اين کار را به پس از زايمان موکول مي کند.