Thursday, July 27, 2006
نوگلم،
در کدام خاک جوانه زدی که هنوز نشکفته پرپرت کردند؟
شیرین زبانم،
کدام آواز را بر لب داشتی که صدایت را خاموش کردند؟
دلبندم،
سرگرم کدام بازی بودی که به بازی مرگ کشاندت؟
نازنینم،
تو بی شنیدن هیچ قصه ایی به خواب رفتی
اما من قصه تو را هر شب برای برادرانت خواهم گفت
و ساقه خشکیده ات را در قلبم خواهم کاشت و جوانه زدنت را به انتظار خواهم نشست