Wednesday, January 18, 2006
جشن تولد
من: نه، تولد من قبل از تولد توست.
شاپرک برفي: بعدم تول داداش مي شه.
من: اول تولد باباست، بعد تولد داداش.
شاپرک برفي، مکثي کرد و پرسيد: هميشه اول تولد مامان باباهاست، بعد تولد بچه ها؟
من: نه گلم. مثلا تولد مادربزرگ بعد از تولد منه. يا تولد دايي بعد از تولد دخترش.
شاپرک برفي: آهان. پس هميشه اين طوري نيست.
**
معلم شاپرک برفي قبل از تعطيلات کريسمس و سال نو به ما اطلاع داد که شش ژانويه در مدرسه براي شاپرک تولد مي گيرند(چون تولدش در تعطيلات مدارس است). وقتي در تدارک تولدش در خانه بوديم، شاپرک پرسيد: من چند سالم مي شه؟ گفتم: پنج سال. گفت: اون وقت تو مدرسه جشن بگيريم، چند سالم مي شه؟
**
مدتي پيش مدانا در يکي از برنامه تلويزيون دو ترانه از آلبوم جديدش را اجرا کرد. شاپرک برفي که آن برنامه را تماشا مي کرد، خيلي از مدانا و ترانه هايش خوشش آمد. چند روز قبل سي دي بازيي در کامپيوتر گذاشته بود و با هيجان مشغول بازي بود که تلويزيون تبليغ آلبوم جديد مدونا را پخش کرد. شاپرک برفي بازي را نيمه کاره رها کرد، به اتاق پدرش رفت و گفت: امروز که رفتي خريد، يادت باشه سر راه سي دي مدونا رو برام بخري. من از موزيکش خيلي خوشم مي آد.
**
شاپرک برفي از جشن مدرسه و معلم ها و کار کنان مدرسه که در جشن حضور داشتند، تعريف مي کرد. از آنجا که بچه ها با مدير مدرسه ارتباطي ندارند، فکر نمي کردم شاپرک، اسم مدير مدرسه را بداند. از اين رو پرسيدم: اون آقاي قد بلند که ريش داره هم تو جشن بود. شاپرک برفي گفت:اون آقايي که ريش داره، نه. آقاي پالما.
من: پس تو مي شناسيش.
شاپرک برفي: معلومه. وقتي مي آد جلوي کلاس با آني ( معلمش) صحبت مي کنه، اسمش رو مي فهمم ديگه.
من با شرمندگی: مي بخشي. نمي دونستم اسمش را مي دوني. وگرنه مشخصات ظاهريش را نمي دادم.
Labels: شاپرک برفی, شاپرکها