Tuesday, June 03, 2003
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت تست
بهيچ عارضه شخص تو دردمند مباد
شاپرک را که در آغوش مي گيرم، احساس مي کنم آتش در بغل گرفته ام. وقتي پشتش را به شکمم تکيه مي دهد ، شاپرک مسافر هم از گرماي بدنش تکاني مي خورد.
گونه هاي گل انداخته ، چشمان بي حال و نگاه خالي از شيطنتش به جان من نير آتش مي زند ، گويي زندگيمان را خالي از هرگونه زيبايي مي سازد. و همين که باز صداي خنده و شيرين زبانيش خانه را پر مي کند،جان مي گيريم و لبخند به لبهايمان باز مي گردد.
شاپرکم، برادرت در راه است مبادا که در هنگام آمدنش بيمار باشي.