Tuesday, April 15, 2003
من نيز بايد خوشحال باشم و بخندم. چون صدام کابوس دروران کودکي و نوجوانيم بود. چون صدام شاديهاي کودکيم را ربود و ترس و ناامني را جايگزين آن کرد. آن زمان روزهايمان با شعار مرگ بر صدام يزيد کافر شروع مي شد و شبهايمان در خاموشي ناشي از جنگ بي هيچ نشاني از کودکي سپري مي شد .چون آتش جنگي که او برافروخت من و بسياري ديگر را روانه غربت کرد، چون ...
اما نمي توانم شاد باشم. تصاويري که تلويزيون مي بينم بسيار آشناست. چشم انداز روشني پيش رو نيست. فاجعه ديگري در راه است.