Friday, September 16, 2005
پژو فقط پژو
شاپرک برفي: من بزرگ بشم بنز مي خرم، تويوتا مي خرم، بي ام و مي خرم، فولکس واگن مي خرم، ولوو مي خرم، اوپل مي خرم و ... با فراري و بنزم مسابقه ( اتومبيلراني ) مي دم.
بعد از سفر به ايران
شاپرک برفي: من بزرگ بشم بنز مي خرم، پژو پرشيا مي خرم، GLX ( پژو 405) مي خرم، 206 مي خرم. با پژو هم مسابقه ( اتومبيلراني ) مي دم.
**
شاپرک برفي ماشين ها را بين خودش، شاپرک بهاري و من تقسيم مي کرد تا ماشين بازي کنيم. طبق معمول ماشين هاي بزرگتر و بهتر( که در صندوق عقب و درهاشون باز مي شن ، باربند دارن و ...) را براي خودش انتخاب کرد، و باز طبق معمول قانعش کرديم که چند تايي از آنها را به ما هم بدهد. بعد شاپرک برفي در حالي که پژوي زردش را بر مي داشت گفت: اما اين 405 مال خودمه و به هيچ کسم نمي دم. گفتم: گلم، اين 607 ، نه 405. شاپرک برفي در حالي که سرش را به علامت نه تکان مي داد، گفت: نه اين 405. پشت ماشين را نشانش دادم و گفتم : ببين اينجا نوشته 607 . شاپرک برفي گفت: ولي من دوست دارم 405 باشه. پرسيدم: چرا؟ 607 که مدلش بالاتر از 405. گفت: باشه، من 405 ندارم ، دوست دارم اين 405 باشه.
**
در آشپزخانه، آشپزي مي کردم که شاپرک برفي آمد و گفت: بيا، بيا، يه جالباسي بهم بده. گفتم : باشه، بذار کارم تموم بشه مي آم. شاپرک برفي گفت: نه، همين الان بيا بده. گفتم: آخه جالباسي مي خواي چکار؟ گفت: لازم دارم. لطفا زود باش و در حالي که ماشينش را که جلوي آشپزخانه گذاشته بود، نشانم مي داد، گفت: ببين، ماشينم را بد جايي پارک کردم، فلاشرش را زدم. با اصراري که داشت کنجکاو شدم بدانم جالباسي را براي چه مي خواهد، بنابراين کارم را رها کردم و يک جالباسي بهش دادم. شاپرک، جالباسي را به فرمان ماشينش انداخت و گفت: اين قفل فرمونمه. بايد بزنم که دزد نبردش.
Labels: شاپرک برفی, شاپرکها